خرید عید 91
عضویت در سایت
- برای مطلع شدن از اضافه شدن مطالب جدید به سایت در خبرنامه عضو شوید .
محل کد خبرنامه
مطالب قبلی
نویسندگان وبلاگ
لوگو دوستان

لوگو دوستان
جستجو در وبلاگ

آرشیو وبلاگ

» خرید عید 91

امروز رفته بودم خرید (با فتحه روی "ی" بخوانید). برخلاف خیلی ها که خرید عید را بچگی کردن می دانند و دوست ندارند لباس نو بپوشند یا حداقل ادعایش را دارند فقط ! من اما اعتراف می کنم که دوست دارم بچگی کنم و چند تکه چیز نو بخرم. دوست دارم حداقل یک روسری و یکی دو تکه لباس برای خانه و یک جفت دمپایی روفرشی و مقداری خنزر و پنزر بگیرم. دوست دارم هر روز به بهانه خریدِ یکی از این تکه ها بروم بازار و لابلای جمعیت قدم بزنم. امروز رفته بودم فروشگاه تی تی برای خرید یک روسری ابریشمی بادمجانی رنگ (بگذریم که با نور داخل فروشگاه بادمجانی بود و الان بنفش!) بعد، داخل فروشگاه خیره شده بودم به تل های دخترانه ی زیبایی که یکی شان دو تا گل بزرگ سوسنی کنارش داشت، به گوشواره های تا به تای رنگی، به شال هایی که آویزهای شیشه ای داشت، و آن روزی را به خاطر آوردم که ۱۶ ـ۱۷ ساله بودم و با مادرم رفته بودیم برای خرید عید. مانتوی ساده و بلند و شلوار سرمه ای پارچه ای، روسری و کفش مشکی پوشیده بودم و از تمام چیزهایی که آن روزها به اسم پانکی مد شده بود مثل روسری های دورنگ و شلوارهای کوتاه و جورابهای رنگارنگ و گوشواره های بزرگ قرمز و ...، فقط یک جفت جوراب زرد رنگ پوشیده بودم. آن روز یک زن چادری ب ... سر چهارراه نادری بابت دیده شدن گوشه ای از جوراب زرد رنگ از داخل کفش، جلویمان را گرفت و کار داشت به جاهای باریک کشیده می شد که مادرم علی رغم آرام بودن و نجابت بیش از حدش چنان زنک را شست و چلاندش که چنین واکنشی را از مادرم هیچوقت ندیده بودم و باورم نمی شد. ولی به هر حال ترسی که از آن روز در دلم افتاد و همینطور بعدها سر تمام چهارراه های دیگر و جلوی درب دانشگاه و ورودی خوابگاه و ... و ترس از پوشیدن جین و کفش کتانی و رنگهای شاد، باعث شد تا امروز جلوی تل های دخترانه و گوشواره های رنگی و تا به تا میخکوب شوم. باعث شد تا هنوز هم موقع پوشیدن شلوار جین هر بار آن ترس چند ساله خودش را نمایان کند. در مورد خانمهایی که به نظر می رسد زیادی جوانتر از سن شان لباس پوشیده اند، هیچوقت زود قضاوت نکنید. این واکنشی ست به محرومیت های دوران جوانی. ۶۰ ساله های ما ۳۰ سال قبل، فقط ۳۰ سال سن داشتند،۵۰ ساله هایمان ۲۰ ساله و ماها ۱۴ - ۱۵ ساله بودیم ...

هنوز هم دارم به آن تل با گلهای سوسنی فکر می کنم که چه هارمونی زیبایی می توانست با این روسری بنفش داشته باشد و آن مانتوی سرخابی، سفید و کفش های گلدار صورتی و کوله پشتی قرمز و شلوار جین لیمویی و ... که دیگر هیچکدام مناسب سن من نیستند ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت